صبح جمعه با هلیم و یک اتفاق ناگوار امروز هم با بابا رفتیم هلیم خوردیم و یک صبح جمعه با هلیم دیگر را رقم زدیم. آردین وقتی داشت هلیم می خورد کل هلیم رو پخش زمین کرد که بابا ناچار شد از هلیم خودش برای اون بریزه! ... نویسنده : آوینا 9:56 #بابا 7 مهر 1402 193 5 2 ادامه مطلب
یکبار عاشق شدم به اصرار تو،وای به حالت...(عاشقانه) این مطلب رمز دارد نویسنده : آوینا 9:19 24 شهريور 1402 161 1 4 ادامه مطلب
گفتی نظر خطاست؛ تو دل می بری رواست؟ این مطلب رمز دارد نویسنده : آوینا 20:20 23 شهريور 1402 115 1 0 ادامه مطلب
نان آور خانه شدم..من را شرمنده محبتتان نکنید. این مطلب رمز دارد نویسنده : آوینا 19:49 17 شهريور 1402 195 5 4 ادامه مطلب