آردین و آویناآردین و آوینا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات دخترانه و پسرانه های من

من آوینا هستم خاطرات خودم و داداشم رو تو این وبلاگ ثبت می کنم

ترشی و خیارشور با طعم سه شنبه بازار در یک شب سرد زمستان

امروز صبح رفتم سر کلاس اما چون دیشب نخوابیده بودم سر کلاس خوابم برد!😴 امتحان قرآن هم ندادم. مطابق روال هر سه شنبه بابام ما رو برد سه شنبه بازار من مراقب نگهداری آردین بودم چون داداش دستش شکسته بود نیاز به نگهداری دارد. اونجا ما اولش خرما خریدیم،بعد رفتیم ترشی و خیارشور خریدیم.من ترشی رو خیلی دوست دارم. در این هوای سرد خرید باقالی پخته هم روال هر هفته ما رو دارد ،بابام هم چون می دونه ما باقالی دوست داریم هر دفعه برای ما می خره ،جای همگی خالی خیلی امروز خوش گذشت. ...
20 دی 1401

رقص باد.....

پدر من توانایی زیادی در ساخت کلیپ ویدیو مختلف دارد چند تیکه از فیلم های که برای من درست کرد رو می زارم به یادگار. یکی دیگر از فیلم های دیگه که خیلی دوستش دارم هم این است،که من بهش میگم رقص باد در موهای آوینا! ...
18 دی 1401

یک نمایش عاشقانه....

امروز بابام یه کلیپ عاشقانه از من درست کرد که یه قسمتش رو براتون می زارم اگر خوشتون اومد لایک کنید  امروز همچنان هوا در شهر ما خیلی سرد است امروز همش خونه بودیم. ...
16 دی 1401

هدیه ویژه بابا برای ما در روز برفی چه بود؟

امروز در شهر ما برف سنگینی آمد،صبح که بلند شدم کل شهر پر برف بود؟ امروز که پنج شنبه بود بابام نهار اومد خونه و ما کلی خوشحال شدیم چون بابام خیلی مهربونه و پر از عشق و علاقه رو با خودش به همراه میاره،به نظر شما چه چیزی بیشتر از یک پدر و مادر مهربون می تونه آدم را خوشحال کند،بدبخت پدر یا مادری که خودشون رو از این نعمت بزرگ محروم می کنند ،اما پدرم یک هدیه ویژه هم برامون داشت یک گلوله برف یخ زده بود که کلی ذوق کردیم باهاش! ...
14 دی 1401

این روزهای من در خونه دوران آلودگی هوا

این روزها من صبح ها خونه هستم و کلاس آنلاین را برگزار می کنم،آلودگی هوا و دست شکسته داداشم باعث شده همش خونه باشیم. امروز با خانواده رفتیم سه شنبه بازار،هوا خیلی سرد بود،آردین تو مسیر گم شد اما من گشتم و مجدد پیدایش کردم ،خیلی ناراحت شدم چون من داداشم رو خیلی دوست دارم. داداش خوبم خیلی دوست دارم. ...
13 دی 1401